محمد امین پسر گلمونمحمد امین پسر گلمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

زندگی یعنی تو

سال نو پیشاپیش مبارک

پسرک با مزه من اولین حضورت رو سر سفره هفت سین و سال نو تبریک میگم   عمر من ایشالا 15000000سال عمر با عزت کنی و 15000000سال نو  ببینی مامانی             سالت سر شار از سلامتی و شادکامی         از همین جا به همه دوستانی که لطف میکنن به وبمون سر میزنند میگیم:   ...
28 اسفند 1392

اولین چهارشنبه سوری پسملم مبارک

  اولین چهارشنبه سوری ناز پسرم مبارک الهی مامانت فدات شه شاه پسرم  گل پسرم ملوسکی عروسکی با عشوه و ناز و ادات دل میبری   امسال اولین تجربه مامان و پسملی هست که چهارشنبه سوری رو کنار هم جشن میگیرن این برای من یعنی انتهای ارزوهام یعنی خوشبختی محض یعنی لطف خدا یعنی یکی اون بالا بد جور هوامو داره که عسلی مثل شمارو بهم داده و منم شاکرم و همیشه سپاس گذارش خواهم بود   پسرکم یادته که زمستون رو چه جوری گذروندیم با لرز و ترس لرزمون از سرمای اردبیل بودو و ترسمون از اینکه نکنه شما سرما بخوری که خوردی   اما از عمر زمستون چیزی نمونده به امید خدا سی ساعت   از زمستون سال نود و دو این ...
28 اسفند 1392

رو نمایی از مروارید های پسرکم

خوشگل ترین مامان سلام الهی مامان فدای اون دندونای قشنگت بشه که با اون دو تا ریزه میزه هات پدر مامان رو در اوردی   بلاخره مامان بعد مدتها تلاش طاقت فرسا و به کار بستن کلی کلک و حیله تونست عکس دو تا مروارید قشنگت رو بگیره و تو البومروزانه ات که تازگیا به دلیل مشغله مامان شده ماهانه ثبت کنه   نا گفته نماند پسرکم عرض کنم خدمتت حسابی خدمت همه ما میرسی و تا لحظه ای غفلت میکنیم فوری هر جایی از بدنمون را دستت باشه گاز میگیری در حد تیم ملی و مام فریاد کشون در میریم       اینم لحظه اغفال شما توسط مامان        الهی دورت بگردم ایشالا دندونات همیشه سالم باشن و خودتم سلامت و...
26 اسفند 1392

پسرک درس خوان مامان

د وستای مهربون محمد امین جونم سلام ما اومدیم با کلی پست های جالب و با مزه و شاد البته در نظر مامان چند وقت پیش من مشغول کتاب خوندن بودم که ناگهان دیدم پسملی بی تابی میکنه یعنی مام اینجاییما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دیدم چاره ای نیست اوردم یه کتاب دادم دستش و خودم مشغول مطالعه شدم چشمت روز بد نبینه محمد امین با چه ولعی شروع به مطالعه کرده بود دویدم همراهم رو اوردم و بقیه مطالب رو با زبان تصویر مبینید                     اینم عاقبت کتاب بینوا   واینم ماجرای مطالعه سودمند محمد امین جوووونم فکر کنم با این ده دقیق...
26 اسفند 1392

خبری از بی خبری

خیلی وقته که نتونستم بیام و عکسها و خاطرات جدید محمد امین جونم رو تو وبلاگ بذارم.تو این چند روز قبل عید این قدر کار داشتم که اصلا وقت نمی کردم از آموزش رانندگی گرفته تا دندون پزشکی و مراسمات خواهر عروس گلم و خرید های قبل عید و ...... تو این چند روز محمد امین ماشالله هزار ماشالله خیلی شیطون بلا شده و دیگه هر کاری به ذهنش می رسه انجام می ده از باز کردن کشو های زیر تلویزیون گرفته تا صدا کردن آدما به شیوه جدید ایشالله عکسهای جدیدشو زود زود میزارم تو وبلاگ آدم وقتی بزرگ شدن بچه خودش رو می بینه و با تمام وجود حس می کنه اونوقته که می فهمه خودشون هم یه روزایی اون شکلی بودن و ماماناشون چقدر براشون زحمت کشیدن.می خوام اینجا از مامان خوبم...
24 اسفند 1392

محمد امین و بر و بچه ها

خیلی وقت بود که این عکس رو گرفته بودیم ولی نمیدونم چرا یادمون رفته بود که بزاریم تو وبلاگ. اینجا محمد امین با 2 تا دختر عمو هاش یعنی رها و وانیا به همراه پسر عمه اش امیر حسین و اون یکی دختر عمه اش آیسا و بابایی نشسته   ...
9 اسفند 1392

خدایا ممنونم که لطفت شامل حالمون شد(محمد امین سلامتی اش را باز می یابد)

شکرت خدا هزاران بار شکرت که با لطف و نظر شما محمد امینم خوب شد     ای جانم بلاخره پسملم حالش خوب شد و مثل سابق داره شیطنت میکنه و اتیش میسوزونه و مامان هم با هر نگاهی که بهش میندازه اول خدا رو شکر میکنه و بعد پر درمیاره میره اسمونا سیر میکنه وبرمیگرده   پسرکم این مدت که بیمار بودی مامان اصلا دل و دماغ نداشت بیاد تو وبلاگت اخه یادت باشه که مامان و بابا با وجود نازنین شماست که نیروی ادامه زندگی رو میگیرن شمام که بیمار بشی خدای نکرده اون وقت مامان این شکلیه   الهی هیچ وقت بیماری و غم و دردت رو نبینم پسرم   بذار بگم از این روزهامون: شما ماشالا دیگه تند تند سه سوت اگه دلت بخواد خودتو سینه خیز...
8 اسفند 1392

عزیز دلم تسلیت

پسرکم سلام   کاش حالا حالا ها قسمت نبود و این پست رو برات نمیذاشتم اما افسوس   گل پسرم فوت نازنین مادر بزرگت رو تسلیت میگم   درسته شما درک درستی از پیرامونت نداری و سنت کمه و در اینده ایشونو بیاد نخواهی  داشت   اما مامان حتما از بزرگواری های ایشون قصه ها خواهم گفت برات   از اینجا مامان وشما دوتایی به  بابایی میگیم:   بابایی ایشاللا خدا مامان بزرگ رو بیامرزه ایشالا روحش شاد باشه بابایی ایشالا هر چی خاکه مامان بزرگه عمره شما باشه         اینجا مامان بزرگ حرم امام رضا هستن            ...
2 اسفند 1392

مدل جدید خوابیدن قند عسلم

مامان الهی دورت بگرده که با معصومیت تمام نشدنیت مثل فرشته ها میخوابی   میگی نه پس نگاه کن:           اینم از نمای نزدیکتر:         الهی مامان فدات شه تو این حالت میخوام برت دارم اینقدر ماچ آبدار ازت بردارم اینقدر بچلونمت تا عطش عشقم بهت کمی آروم شه اما شما خوابی و من یه لحظه خواب آرومت رو با دنیا عوض نمی کنم پس عزیزترینم اسوده بخواب و خوابهای رنگین ببین  و بدون که مامان همیشه بالای سرت مواظبه  تا تو آرومو بی دغدغه لالا کنی  و من با تماشای به تو به یه جایی بالاتر از بهشت خدا پا میزارم  خدایا سپاسگزارم...
2 اسفند 1392

سپاس از یک همراه همیشگی (ممنون ارزو جون)

ارزو جان سلام ممنونم که همیشه به ما سر میزنید و بیشتر سپاسگزارم که نکته مهمی رو بهم یاداوری کردید اون مورد رو لحاظ کردم مرسی اصلا حواسم به اون بخشش نبود شما و دخملی گلمون برام واقعا عزیز هستین و شمارو خواهرانه و ارمینا جونم رو خاله اااااااااااانه دوست دارم(وکلمه جدید ساختم مگه نه ) ایشالا سلامت و سعادتمند باشین و مارو هم فراموش نکنید ...
2 اسفند 1392